فاجعه موفقیت
بازنده خوش شانس
چطور میشود که شکست خوردن در یک مسیر گاهی خوش شناسی به حساب بیاید؟
تصور کنید شخصی را که سالها برای صعود به یک قله زمان میگذارد، روزانه تلاش میکند، از وقت با خانواده و عزیزانش کم میکند تا بتواند آن قله را فتح کند
بالاخره بعد از چند سال تلاش شبانه روزی به موفقیت میرسد و در نوک قله به خودش نگاهی میاندازد و متوجه میشود این قله اصلاً قلهی او نبوده و قله اشتباهی را فتح کرده است
این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست
اشتباه رایجی که خیلیها مرتکب میشوند این است که بدون شناخت کافی از شخصیت درونیشان و بدون اینکه حتی برای این شناخت تلاش خاصی کنند شروع به هدف گذاری میکنند
هدفگذاریای که فرد نمیداند در نهایت چه چیزی خوشحالش میکند (فقط پول خوشحالم میکند!) و با چه دستاوردی میتواند زندگی کامیابی را تجربه کند نهایت ریسک و خطر است
ما در خشنودشو تمام تلاشمان بر این بوده که پلههای زندگی را به ترتیب پیش برویم تا دچار فاجعه موفقیت نشویم
خب این پلههای زندگی چیست؟
اولین پله زندگی شناخت سیستم ارزشهای فردی (pvs) است، یعنی من بدانم که میخواهم چطور انسانی باشم و چهارچوب زندگی من چیست، چه چیزهایی بیشتر از همه برای من ارزش است تا بتوانم زندگیام را بر پایه آن بنا نهم
دومین پله زندگی کشف رسالت فردی است، یعنی من بدانم زندگی من چه جهت و مسیری را خواهد داشت، جهت و مسیری که در راستای پله اول، یعنی سیستم ارزشهای فردیام باشد
و در نهایت در سومین پله میرسیم به هدفگذاری، هدفگذاری ای که در راستای ارزش و رسالت ما باشد
حالا تصویر کنید کسانی که بدون شناخت کافی از ارزشهای فردی و کشف رسالت، مستقیم سراغ هدف گذاری میروند چه ریسک بزرگی را متحمل میشوند
ریسکی که شاید به ازای تلف شدن سالها عمر و انرژی ما باشد…
چرتکه بندازیم
ما برای هر تصمیمی باید میزان زحمتی که آن تصمیم نیاز دارد را در مقابل میزان مزیتی که برایمان دارد بسنجیم
مثلاً اگر کاری برایمان 10 واحد زحمت دارد ولی 2 واحد فایده و مزیت، خب طبیعتاً این کار منطقی بنظر نمیرسد
ما در زندگی طبق سیستم ارزشها هم همین موضوع را رعایت میکنیم
اینکه ما چند روز، روزی یکی دو ساعت را اختصاص بدهیم به کشف سیستم ارزشهای فردی مان و در ادامه، رسالت و هدفمان را در راستای هم انتخاب کنیم چقدر برایمان زحمت و سختی دارد؟ شما یک عدد به میزان زحمت این کار بدهید
حالا میزان فایده و مزیتی که این نوع زندگی میتواند برایتان داشته باشد را حساب کنید، مثلاً حساب کنید اگر همین کار ساده باعث شود یک یا دو سال از عمرتان ذخیره شود و در مسیر اشتباهی تلف نشود چقدر برای شما دستاورد به حساب میآید؟ به این دستاورد هم نمره بدهید
حالا احتمالاً خیلی منطقیتر میتوانید به این نتیجه برسید که چقدر کشف سیستم ارزشهای فردی میتواند مثمر ثمر باشد
یک ذهنیت و دو اقدام
در نهایت یک ذهنیت و یک اقدام مهم نیاز داریم:
ذهنیت:بدانیم که احتمالات دیگری هم وجود دارد و ممکن است ندانیم که واقعاً چهارچوب زندگی ما و ارزشهایمان چیست
اقدام اول:تلاش کنیم سیستم ارزشهای فردی خودمان را کشف کنیم و طبق آن زندگی کنیم
اقدام دوم: اقدام اول را بررسی و اصلاح کنیم!
خشنود باشید.
دیدگاهتان را بنویسید