زندگی با ارزشها یک روند است
چرا بعضیها اینهمه میدانند اما در عمل و رفتارشان تفاوتی رقم نمیخورد؟
یک بار جستی ملخک…
یکی از عوامل بازدارنده در هر کاری این تصور است که آن کار باید در یک بار تلاش به ثمر برسد. درصورتی که اکثر کارها نیاز به یک روند و چرخه اجرا و اصلاح دارند
زندگی طبق ارزشها هم از این قاعده مستثنی نیست
خیلیها فکر میکنند که ما یک روز یا یک هفته فکر میکنیم، سیستم ارزشهایمان را بدست میآوریم، رسالتمان را طبق آن انتخاب میکنیم و شروع میکنیم به هدف گذاری طبق ارزش و رسالتمان و ماجرا اینجا تمام میشود
درصورتی که زندگی با ارزشها یک روند و پروسه است، البته که ما در یک روز یا یک هفته آن مراحل گفته شده در بالا را انجام میدهیم اما این پایان کار نیست
درمورد ارزشها ما نیاز داریم که لیست ارزشهایمان را مکتوب کنیم، آنها را در بازههای منظم به خودمان یادآوری کنیم، از خودمان درمورد میزان زندگی طبق ارزشهایمان بازخورد بگیریم
درمورد رسالت هم به همین صورت، اوایل مسیر احتمال اینکه رسالتمان را اشتباه انتخاب کرده باشیم وجود دارد.
اینکه ما با این دید که هر کاری احتمالاً نیاز به چرخه اقدام و اصلاح دارد زندگی کنیم باعث میشود توقع منطقیتری از آموزشها و دانستههایمان داشته باشیم.
توقع نا به جا دشمن ما
اگر این ذهنیت را نداشته باشیم که خیلی از مهارتها و اقدامها نیاز به چرخه و روند اصلاحی دارد، با توقع نا به جایی که از خودمان و دانستههایمان ایجاد میکنیم باعث میشویم که با اولین خطا دلسرد شویم
احتمالاً برای اکثر ما پیش آمده است که یک آموزش را با شور و شوق فراوان دنبال کنیم ولی وقتی که به مرحله اجرای آن آموزش میرسیم تازه میفهمیم که برای اجرایی کردن آن، نیاز به تلاش و تکرار بیشتری هست
و البته خیلیها در این مرحله نسبت به اثر بخشی آموزش نا امید میشوند و کلاً آن مهارت یا اقدام اثر بخش را کنار میگذارند
پس مجدد تکرار میکنم؛ ما برای اینکه مهارتی را یاد بگیریم یا سبک جدید از زندگی را اجرا کنیم در اکثر مواقع نیاز به چرخه اقدام و اصلاح و بررسی داریم
حالا این چرخه برای زندگی طبق ارزشها چگونه است:
چرخه نجاتبخش

این همان چرخه ایست که ما در اجرایی کردن سیستم ارزشهای فردی و زندگی طبق این سیستم به آن نیاز داریم
اکثر افراد فقط همان تیکه هرمی شکل را اجرا میکنند (تازه اگر اجرا کنند!) و بقیه چرخه را به کل نادیده میگیرند
اجزا چرخه:
بیایید کل چرخه را به فرایند پخت کیک تشبیه کنیم
1-هرم زندگی:
در قسمت هرم زندگی ما یک سری آموزش دیدهایم، درک کردهایم که سیستم ارزشها چیست، رسالت چطور بدست میآید و هدف گذاری که در راستای این دو باشد چگونه است
به نوعی ما مواد خام و خمیر شروع چرخه را در اختیار داریم
2-اقدام:
حالا که مواد خام را در اختیار داریم نوبت به اقدام کردن و پختن این مواد میرسد، ما آن چیزهایی که یاد گرفتهایم را در عمل پیاده میکنیم و آن خمیر خام را وارد تنور میکنیم
3-بررسی:
در این مرحله کیکِ بخت برگشته(!) را از تنور بیرون میآوریم و کیفیت کیک را نسبت به چیزی که باید باشد و انتظار داشتیم بررسی میکنیم
4-اصلاح:
در مرحله قبل وقتی بررسی کردیم، به طور مثال فهمیدم که کیک خیلی سوخته یا خیلی خام هست یا شکر زیاد بوده یا…
اصلاحاتی که در مرحله بررسی به دست آورده بودیم رو اجرایی میکنیم تا دوباره چرخه تکرار شود
با چند بار تکرار این چرخه (بسته به سختی کار تعداد تکرار مورد نیاز متفاوت است) به آن نتیجه ایدهآلی که مد نظرمان است خواهیم رسید، یا اگر نرسیم حداقل درسهای زیادی را از مسیر و فرایند به دست آوردهایم.
امیدوارم نگاه و انتظارمان نسبت به اجرایی کردن هر دانستهای تغییر کرده باشد و باور کنید که راز خاصی وجود ندارد جز همین چرخه زیبای اقدام و اصلاح.
مثل همیشه خشنود باشید.
دیدگاهتان را بنویسید